جغرافیای عمومی هرات

حدود اربعه

در سمت شمال هرات ، ترکمنستان و ولایت بادغیس : در جنوب ، ولایت فراه و قسمتی از ولایت غور : در سمت شرق ولایت بادغیس و غورات و در غرب جمهوری اسلامی ایران واقع است

مساحت

هرات 61315 کیلومترمربع وسعت دارد و بعد ولایت هلمند از وسیع ترین ولایات افغانستان است .

دره های مشهور

هرات دره های خوش آب و هوای فراوان دارد که چشمه ساران زلال و فضای سبز آن دیدگان هر بیننده ای را نوازش میدهد . این دره ها بیشتر در مناطق چشت شریف ، اوبه ، پشتون زرغون ، کروخ ، کشک و ادرسکن واقع شده اند .

چشت شریف : دره تگاب غزه در غرب ، دره چشت ، دره بند سلمه و غیره

اوبه : دره چشمه آب گرم اوبه ، دره تگاو سنی ، تگاوسور ، تگاب ماهیچ ، نیک ، تگاو ، یاری که در کوه دیواندر به سمت شمالی اوبه قرار دارد .

پشتون زرغون : دره طاقچه د رجنوب : طاغن کوه و خداج در جنوب شرق ، گرو ، کبکان در شرق متمایل به جنوب ، چشمه سفید کوه ، خسرو ، بوران ، تودی ، ده کشک ، خواجه محمد سبزپوش و کارو در جنوب ، دره سیجه ، طاقمه ، خواجه محمد استاذ در شمال

کروخ : دره چهار طاق ، درخت توت ، کمرنگار ، مسجد ، دوزخ دره ، غورقه ، ازک ، ته خم دره و بنوش دره و سلسله کوه بند بابا در شمال ، دره آب گرمک ، دهن غار و خواجه چهارشنبه در کوه دیواندر ، دره سنجور ، دره تگاب و جر هزاوه

کشک : دره خواجه ملال ، خوله مرغ ، جبال دردامنه کوه بابا ، گله چقر در منطقه بند شرم که پوشیده از جنگلهای طبیعی است

گلران : دره شکر آب ، افضل ، کرگسقال و غیره ...

زنده جان : دره رباط  پی که در جنوب زنده جان واقع است و در آن آثار تاریخی وجود دارد

غوریان : دره گرمابه ، پیرکلکی و سرخکان د رکوه دوشاخ

ادرسکن : دره ناوه کروچه ، تگاو چنار ، تخاب ، رودگز ، انجیرک ، مهناز ، گازر و غیره

انجیل : دره خواجه ملا کوهی  در شمال ساق سلمان و دره میر داوود ، پیرسرخ و چکنده در جنوب گذره

منابع آب

هرات از نگاه داشتن آبهای جاری و آبهای تحت الارضی غنی است مساحت قابل ملاحظه ای از زمین های زراعتی هرات توسط آب رودخانه ها و جویهای کشیده شده از آن ، آبیاری میشود . پس ازآبهای جاری ، آبهای زیرزمینی یعنی کاریزها ، چشمه ساران ، چاههای دستی و نیمه عمیق قابل یادآوری است

رودها : رودباران هرات از روزگاران بسیار قدیم در این خطه باستان جریان داشته و به سان شاهرگ های حیات بخش جسم فیاض این ولایت تر و تازه نگه داشته اند ، که هریرود به عنوان شاهرگ اصلی شایان توصیف افزون است . هنگام آب خیزی ، رودهای خورد و بزرگ هرات در هنگام بارانهای زمستانی و بیشتر در موسم بهار است : زمانیکه برفهای کوهساران آب شده و بارش های زمستانی و بهاری شدت میابد . هرگاه با استفاده از تخنیک پیشرفته و جدید سیلابهای بهاری این رودها مهار شده و در مسیر آب های جاری رودخانه ای بندهای آبی مناسب احداث شود ، بی شک ظرفیت آبهای متذکره در فصل تابستان افزایش چشمگیر پیدا میکند و میدانهای زراعتی ولایت هرات توسعه افزون میابند . از آبهای جاری هرات ، برای تولید انرژی برق و به کار انداختن توربین های برق نیز میتوان استفاده مطلوب کرد .

هریرود

هریرود ، تاریخی بس دراز دارد و از باستان زمانه ها سواحل پر برکت این رود زیستگاه آدمیزادگان بوده و از آب شیرین و گوارای آن برای آشامیدن و مشروب سازی اراضی زراعتی استفاده میکرده اند . ابتدا دو شاخه آمل و سرجنگل در واقع هریرود را تشکیل میدهند ، در ارتفاع تقریبا 4000 متر ، از دامنه غربی کوه بابا سرچشمه میگیرند . بعد از به هم پیوستن این دو شاخه در نزدیکی قریه دولت یار ، رود هری در میان سلسله مرتفع سیاه کوه و سفید کوه که از شمال و جنوب مانند دیوار بزرگی دره را در آغوش گرفته است ، جریان یافته و به جانب غرب سیر میکند . رود تگاو یکی از بزرگترین معاونین هریرود است که تقریبا به درازنای دوصد کیلومتر به کنارچپ هریرود به طور موازی جریان داشته و سپس در غرب حاکم نشین اوبه به رود هری میریزد . بعد از اوبه هریرود موقتا خط مستقیم را رها کرده و خمیدگی ای را که سلسله جبال در این ناحیه تشکیل داده است تعقیب میکند ، ولی پیش از رسیدن به قریه بوریاباف از یک سو پهنای بستر رود بیشتر میشود و از سوی دیگر خط سیر رود دوباره به موازی خطوط عرض البلد یعنی شرق به غرب امتداد میابد . در حقیقت هریرود پس از گذشتن از تنگنای اوبه به وادی بزرگ و سرسبز هرات وارد شده و شکل رود مهم و نسبتا آرامی را به خود میگیرد .

هرگاه به تاریخ پر درازنای هری نظر کنیم درخواهیم یافت که شهرت تاریخی و زراعتی هرات مرهون همین رود است و از جانب دیگر هرات بارها در طول تاریخ خراب شده است و باز سبب آزادی و احیای مجدد آن همین موقعیت مهم جغرافیایی و زرخیزی وادی آن بوده است . توسعه دره هریرود در وادی هرات از یک طرف به سبب از بین رفتن بعضی شعبات سفید کوه و سیاه کوه است که قبلا دره را از نزدیک احاطه کرده بودند و از جانب دیگر به سرعت و قوت عمل ائتکال د راین ناحیه مربوط است که از احجار نسبتا نرم یعنی سنگ ریگی و جوش سنگ تشکیل یافته است .

هریرود در قسمت علیای خود و یا درآغازگاه دارای سرعت و سرنشینی زیاد است ، چنان که از منبع خود تا ساحت اوبه متجاوز از 2500 متر از ارتفاع خود میکاهد و در اوبه ارتفاع آن به 1268 متر میرسد . در وادی هرات و دشتهای غوریان سرعت آن بسیار کم شده و خم و پیچها و جزیره های کوچکی در مسیر آن تشکیل میشود و زمانی که از شمال غوریان میگذرد خط سیر این رود به سوی شمال غرب امتداد یافته و در میان دشتهای ریگی و سنگچلزار غوریان جریان میابد .هریرود در منطقه کهسان از سطح بحر در حدود 740 متر ارتفاع دارد . دره ای که رود ،  بستر و یا آخرین مسیر خود را در آن ساخته است . چند کیلومتر عرض دارد و این عرض همچنان در منطقه زنده جان نیز زیاد است . خط سیر هریرود از شمال غوریان تا اسلام قلعه در مربوطات کهسان به جانب شمال غرب است . لیکن پس از آن یکبارگی جانب شمال را گرفته و به سوی اراضی پست و ریگی ترکمنستان سرازیر میشود . در قریه دهنه ذوالفقار از مربوطات حاکم نشین گلران هرات که ارتفاع رود از سطح بحر 500 متر است .مسیر رود مزبور خط سرحدی و مرز سیاسی بین المللی افغانستان و ایران را تشکیل میدهد . در ساحه تقریبا 150 الی 170 کیلومتر که از منطقه کهسان تا دهنه ذوالفقار را در بر میگیرد مجرای رود از نگاه توپوگرافی و طبقات الارضی در اراضی بسیار مختلف و متنوع به وجود آمده است .

دره هریرود عبارت از تنگه های عمیقی است که در احجار آهکی عهد دوم و سوم طبقات الارض حفر شده و هنگامی ترتیب یافته است ک دریا به داخل موادی که در قمر جهیل های اوایل عهد چهارم طبقات الارضی ته نشین شده است . در حقیقت دره هریرود در بین کهسان و دهنه ذوالفقار و حتی بعد ازآن هم عبارت از چندین تنگنا و حوزه است .

درحصه پیش برآمدگی شعبات سیاه بوبک ، قره باغ و بکتال کوه دره مذکور شکل تنگنا به خود گرفته و بعد از آن فراخ و پهناور شده است . همچنین در این ارتباط میتوان از حوزه بنیاد خان ، حوزه جم ، حوزه زورآباد ، تنگنای کمان بهشت ، تنگنای ذوالفقار و غیره یادآوری کرد . پس از دهنه ذوالفقا رکه در گوشه شمال غربی خاک افغانستان واقع است راه عبور هریرود به جانب شمال باز شده و این رود به نام تجن یاد میشود . در این امتداد رود مزبور خط مرزی بین ایران و ترکمنستان را تشکیل داده و از پل خاتون میگذرد و در ساحت سرخس ترکمنستان و ایران جریان میابد تا بالاخره در منطقه دلتای امروزه خود به شمال تجن در ریگزارهای ترکمنستان ناپدید میشود .

در جغرافیه طبیعی افغانستان جلد اول دایره المعارف آریانا و اطلس عمومی افغانستان در مورد هریرود معلوماتی ارائه شده است که نگارش آن خالی از لطف نخواهد بود .

خوزه آبگیر هریرود 39300 کیلومتر مربع برآورد شده است و مقدار آب آن در حصص مختلف فرق میکند . به طور مثال : مقدار آب در حصه اوبه به طور متوسط 985 متر مکعب در ثانیه بوده و لیکن د رمنطقه غوریان خیلی کاهش پیدا میکند . درناحیه هزارسم مقدار آب 250 متر مکعب در ثانیه ، در سلما 350 ، در ماروا 450 ، در تنگی ازاب 60 و در تنگی شاه 120 تخمین شده است . حداصغر مقدار آب در تابستان در ماروا به 12 متر مکعب در ثانیه ، در تنگی شاه 3 متر مکعب در ثانیه و درسلما به 9 متر مکعب در ثانیه کاهش میابد .

مقدار مواد رسوبی که هریرود د رهنگام آبخیزی بهاری با خود انتقال میدهد به سبب ارتفاع و سراشیبی بستر رود زیاد است و گاهی به هشت الی ده کیلوگرم مواد در یک مترمکعب آب میرسد که از ریگهای میده و ذرات خاک تشکیل شده و همراه با آب انتقال داده میشود . طول هریرود 850 کیلومتر سنجش شده که در حدود 500 کیلومتر میدانهای زراعتی هرات را آبیاری میکند . این رود در واقع از جمله رودهای بزرگ حوزه آمو محسوب میشود که در بین سفید کوه و سیاه کوه از شرق به غرب جریان دارد به طوری که از منبع الی کهسان هری تقریبا 560 کیلومتر فاصله را موازی با سفید کوه و سیاه کوه میپیماید و از منطقه کهسان به بعد رود مذکور استقامت شمال را گرفته و در حدود 95 کیلومتر فاصله را تا دهنه ذوالفقار طی میکند . هریرود از نگاه اقتصادی و زراعتی دارای اهمیت فراوان است . یکی از خصوصیات خوب این رود این است که هر دو طرف خود را آب میدهد و در وادی هرات در دو سوی این رود جویهای زیادی برای آبیاری زمینهای زراعتی کشیده شده است . در درازنای تاریخ از آب هریرود که در جویهای متعدد جاری بوده است برای به حرکت انداختن آسیاهای آبی و شالیخانه های آبی استفاده میشده است . درحال حاضر از هریرود میتوان برای تولید برق نیز استفاده موثر کرد و در مسیر آن بخصوص در قسمت علیا آن که سرعت آب زیاد است بندهای آب و برق احداث کرد چنان که کار احداث بند آب و برق سلما در دوره داوود خان آغاز شده بود ولیکن در جریان جنگ کار پروژه یاد شده تعطیل شده و تجهیزات بند به غارت رفت .

هریرود علاوه بر ارزش اقتصادی ، دارای ارزش سیاسی نیز است زیرا در حصصی مرز سیاسی بین افغانستان و ایران و ایران و ترکمنستان را تشکیل میدهد . موقع آبخیزی و سیلابهای تند هریرود درفصل بهار است . زیرا برفهای کوه بابا و منبع رود آب شده و آب بسیاری در بستر رود به جریان می افتد . در این موقع امواج تند و شتابان رود مقدار زیادی از خاک و میده ریگ را برداشته و به خارج کشور سرازیر میسازد و به این ترتیب ورقه مفید اراضی را تخریب میکند . هریرود در موسم آبخیزی همه ساله دو سوی مسیر خود را تخریب میکند و از این ناحیه به زمینهای زراعتی دولب رود خسارات زیادی وارد میشود . برای جلوگیری از آن لازم است تا راضی دوکنار رود در حصص هموار توسط درخت کاری و یا طرف فنی دیگر تثبیت شود . همچنان با احداث بندها ، ذخیره گاهها و سدهای آبگردان هم میتوان جریان آب را مهار کرد و از ضایع شدن آبهای بهاری تا حدود ممکن جلوگیری کرده و میزان بهره برداری از آب هریرود را برای کشت و زراعت به طور چشمگیر وقابل ملاحظه ای بالا برد .

 

 

رود ادرسکن

از حصص غربی سیاه کوه و ارتفاعات 3000 متری در تولک و فرسی سرچشمه گرفته و دارای دوشاخه عمده است که یک شاخه آن از دره هنوت و شاخه دیگر آن از دوزخ دره فرسی آب میگیرد . اهالی محل به شاخه اوله رود اولنگ ویش و به شاخه دوم رودگز میگویند . این دوشاخه درحصه دو رود ادرسکن با هم یکجا میشوند . رود متذکره از سمت شرق به جانب غرب جریان داشته وپس از عبور از خاک ادرسکن وارد قلمرو اسفزار میشود . در محدوده اسفزار مسیر رود تغییر کرده و از غرب و جنوب غرب اسفزار گذشته و در ساحه فراه با دریاچه کوچک اناردره یکجا میشود و در شمال هامون صابری میریزد . ( حوزه آبگیر ادرسکن 2200 کیلومتر مربع بوده و طول آن از منبع الی مصب تقریبا 4000 کیلومتر است )

از رود یاد شده در اراضی ادرسکن به خصوص در ساحه اسفزار جویهای متعددی جدا شده که کشتزاران مربوطه را مشروب میسازند . همچنین امکان احداث بند آبی بالای رود مذکوره نیز وجود دارد

رود کروخ

یک شاخه این رود از کوه دیواندر از حصه بند یخک و شاخه دیگر از سلسله کوه بند بابا منبع گرفته و این دو پس از طی چند میل مسیر به صورت جداگانه یکی میشود و وادی زیبای کروخ را آبیاری میکند ( طول رود کروخ 95 کیلومتر و حوزه آبگیر آن 1720 کیلومتر مربع سنجش شده است )

رود مذکور در ساحه انجیل یعنی سمت شمال شرقی مرکز شهر هرات به شعبات تقسیم شده و به نامهای نهر سلطانی و جوی نو یاد میشود . پایین آب رود نامبرده در پاشتان و پلپیری به سوی جنوب جریان پیدا کرده و در منطقه گلوشتر به رود هری وصل میشود .

رود کبکان

آب آن از ارتفاعات سیاه کوه در فرسی ، تولک ، تگاب اشنان ، شهرک ، بقند ، هفت گله و لرک تامین شده و از سمت جنوب شرقی وارد شافلان میشود . در کتب از آن به نام رود تگاب یاد شده است . کبکان در موسوم بهار آب فراوان دارد که آب آن در حصه دو آب شافلان به هریرود میریزد درازنای این رود 20 الی 260 کیلومتر براورد شده و حوزه آبگیر آن 7820 کیلومتر مربع است از رود کبکان جویهای متعددی جدا شده که زمینهای زراعتی سمت جنوبی شافلان را سیراب میکند . دراواخر سلطنت محمد ظاهر در قسمت تنگه گلوازآب رود کبکان مطالعات و تحقیقاتی جهت احداث بند بزرگ آب و برق انجام شده بود ، که پلان مذکور عملی نشد .

 

 

رود کشک

از دره جبال و گله چغر سرازیر شده و در مسیر راه رود رباط سنگی و رود یکه درخت به آن یکجا میشود و پس از مشروب کردن بعضی مناطق کوشک به خاک ترکمنستان میپیوندد .

رودهای کوچک بهار آب

رودهای کوچک گلران : درمنطقه گلران شیله آبهای بهاری بسیاری از رشته کوههای آن در موسم بهار به سوی دامنه ها و سطوح نسبتا هموار سرازیر شده ، رودهای کوچکی را تشکیل میدهند ، مانند رود افضل که از سمت شرق به سوی غرب جریان دارد رود غشوری از جنوب به جانب شمال و رود قاشقی که به سمت شمال امتداد یافته و به خاک ترکمنستان میپیوندد . رودهای بهار آب سرکوتل ، کاریزک ، شور ، گلران ، غزل بولاغ و طوطچی نیز قابل گفتن است . رودهای افضل ، قاشقی ، قره باغ و گلران با هم یکجا شده و درحصه سیاه خوال به خاک ترکمنستان سرازیر میشود .

کشک : در منطقه کشک علاوه بر رود کشک تعدادی رود خرد و کوچک نیز وجود دارد که بیشتر در موسم بهار آب دارند

رود رباط سنگی : از چشمه ساران رباط سنگی و میر زارک حادث شده و پس از آبیاری بعضی مناطق رباط سنگی در حصه چهل دختران به رود کشک میریزد

رود یکه درخت : از قره غیتو آغاز و بعد از مشروب کردن حصص یکه درخت در ساحت شهر خلیل به رود کشکی میپیوندد

رود خواجه جیر : در جنوب شرقی رباط سنگی ، میان کشک و کروخ قرار گرفته است

رود چهار اولنگ : از شاخه کوه بابا سرچشمه گرفته و از غرب آسیا بادک ، کجکان و کشک مالکی ها عبور و در قسمت دهنه نبی خان به رود خوش رباط میریزد

رود خواجه قاسم : از شاخه سفید کوه منبع گرفته و پس از گذشتن از غرب خواجه گلبید ، دشت چاه زادی و چاه شور در قسمت شمالی کشک جریان میابد ، که از آب آن استفاده چندانی صورت گرفته نمیتواند

شکروخ : دارای چند رود است که عمده ترین ان رود کروخ است که درباره این رود در فوق توضیحات مفصلی ارائه شد

رود درخت توت : در شمال غرب کروخ بین قریه های علی سیروانی ، انجیرک و ساخری جریان داشته که فصل آبخیزی آن در فصل بهار است .

رود معلومه : در جنوب شرقی کروخ جریان دارد که د رموسم بهار آب میکند

رود سیاه آب : در بین ده مغل و شیرمست موقعیت دارد  

 رود آبشیر : در حصص قریه آبسیر و کاریزیکه جاری است و بهار آب دارد

شیندند : رود شاداب اسفزار همان رود ادرسکن است که اراضی ادرسکن و اسفزار را سیراب میسازد در پهلوی رود متذکره تعدادی رودهای کوچک بهار آب نیز جریان دارند

رود ری تولو : از کوه ری تولو واقع در جنوب شرق اسفزار سرچشمه گرفته و در بها رآب کافی دارد . آب تابستانی این رود از چشمه خیزهای اطراف رود حاصل شده و تعدادی از قریه های پیرامون خود را آبیاری میکند

رود کوه باغ : از شاخه کوه باغ منبع گرفته و در تابستان آب آن بسیار کم میشود از آب این رود زیادتر مالداران کوچی استفاده میکنند رودهای کوچک زئیچ ، تخته ری ، پوناوک ، نظرک و کتاران نیز در خور یادآوری است

ادرسکن : از کوه و دره های ادرسکن شیله آبهای زیادی به رود ادرسکن سرازیر میشود که در بعضی ناوه های منطقه متذکره رودهای کوچک تری را تشکیل میدهند مانند :

  1. رود کروچه از دره درغن و دره گذر آدم سرچشمه گرفته و پس از شروب کردن ناحیت کروچه در حصه تندبید به رود ادرسکن میریزد
  2. رود گز از دوزخ دره و پای حصار فرسی سرچشمه گرفته از سمت شرق به جانب غرب جریان میابد و از ناحیه رودگز عبور میکند و در قسمت مرکز حکومتی ادرسکن به رود ادرسکن میریزد

رود قارن : در پوزه کوه سید عبدالله مختار در شمال غرب شهر هرات از مربوطا انجیل واقع است . در بهار و زمستان آب از رشته کوههای آن ناحیه به دهنه دو برادران سرازیر شده و رود متذکره به وجود میآید که پائین آب آن به کاربار میریزد

رود خوش رباط : از کوه اینبک در شمال غرب کشک ، کوه کیتو ، بند مارپیچ و بند آرداوه کوه بابا در غوش رباط و بند خواجه قاسم سرچشمه گرفته و از شرق قریه سنجور و قلعه چغر به هریرود وصل میشود قابل یادآوری است که در حصص جنوب غرب ده شیخ و پروانه ، شیله آبهای متعددی با هم اجتماع کرده و در منطقه کمرکلاغ در تنگنای کوهی بنام پوزه بادبرده قرار میگیرند و در آنجا امکان احداث بند آبی مناسب وجود دارد

گویند که قبل از اسلام در منطقه دو برادران بند آبی  وجود داشته که به نام بند قارن مشهور بوده است . همچنین آبریزهای بهاری رود بهره ، مسیر داوود و رود پیر سرخ از جانب جنوب به هریرود میریزند

جویها

در خطه وسیع هرات جویبارهای زیادی جریان دارد که کشتزاران آن را سیراب میکند . فن جوی کشی و نهرسازی در این ولایت باستانی سابقه بس دراز دارد و اکثر جوی های بزرگ هرات تارخ بسیار طولانی دارند ، چنانچه که اسطخری که در میانه قرن چهارم ه ق از نهر برخوی ، نهر بارست ، نهر آذریجان ، نهر سکوکان ، نهر کمبراغ ، نهر غوسمان ، نهر کنک ، نهر سبقر و نهر انجیر یاد میکند و ابن حوقل د رصورت الارض مینگارد : نهر بارست که روستای گواسان ، سیاوشان ، مالن ، تیزان و ... را سیراب میکند . نه ربرخوی که روستای سنداسنگ را مشروب میسازد . نهر آذریجان روستای سوسان س، نهر شکوکان روستای مشغله ، نهر کراغ روستان کوکان ، نهر غوسجان روستای کوک ، نهر کبک روستای غوتان ، کربکر و نهر سفر که روستای سوخین واقع بوشنج و شهرانجیر که شهر هرات و باغهای پیوسته بدان را که در راه سینان به اندازه یک منزل واقع است آبیاری میکند .

درباره شبکه آبیاری پارینه هرات رضا مایل هروی در مقدمه رسال طریق قسمت آب قلب مینویسد : کتاب اول آب پخش را در هرات مولانا نظام الدین شهید در سال 737 تدوین کرده است . همچنین گویند که د رعهد تیموریان نیز اصلاحات خوبی د رزمینه سیستم آبیاری هری به میان آمده که در برخی آثار به حکمت و کاردانی مولانا عبدالرحمن جامی اشارت شده است

به هر حال رساله طریق قسمت آب از قاسم بن یوسف ابونصرهروی تالیف سده دهم هجری بهترین منبع موثق در حصه شیوه آبیاری و آب پخشی پیشین هرات است . در این رساله درباره گونه تقسیم آب شعری نگارش یافته که نقل آن در اینجا خالی از لطف نخواهد بود .

بستن قلب هژده خانه شناس                  سه نفر کان بود ز روی حساب

چارخانه بود زبالاجئوی                     شش میان است و هشت پایان آب

هشت در طول وعرض هر خانه          بند انگشت تو ز روی صواب

گیرد این بند اولی زابهام                   پنگ دانگ گره زگز مر آب

لیکن از فوق جوی تا به میان            جو جوآمد زیاده تا شش باب

وز میان تا به هشت خانه بود           طسو طسو اضافه بر ابواب

بعد از توست آب پایان آب              که به نطره برند اولوالالباب

برهمین رفت اند استادان                توهمین نکته را نکو دریاب

شایان یادآوری است که شبکه آبیاری و سیستم کانال کشی هرات تا هنوز به همان شیوه قدیمی بوده و طی قرون اخیر نه تنها د رآن تغییر و تحول جدیدی پدید نیامده است ، بلکه سیستم پارینه یاد شده نیز دچار فرسودگی و تخریب شده است . از اینها گذشته خسارات و تخریبات جنگ اخیر بسیار سرسام آور است .

جویهای مشهور و تاریخی هرات بیشتر از هریرود کشیده و در بستر میدانهای زراعتی این ولایت جریان دارند . البته قابل یاددهانی است که جویهای دیگری نیز از رودهای ادرسکن ، کروخ و غیره جدا شده است . همچنان جویهای بزرگ جدا شده از هریرود هر کدام به شعبات متعددی تقسیم شده اند .

جویهای جدا شده از هریرود و رودهای دیگر

اوبه : جوی فنجان ، دهزیر ، لارکه ، اسفزار ، غواجه ، اوریج ، کرغوز ، جوی ناب ، سنگر بالا ، قندران ، بازار ، سراپرده ، مرغچه ، سبیره ، کرشک ، میرزا ، مغل ، ماراباد و بوریاباف

پشتون زرغون : نهر نوا، ماروا ، فوشکان ، کمبراق ، شافلان ، کشمیران ، شاینان ، دشت نیزان ، آبروی دختر ، کبکان و گلواز آب که از رود کبکان که شاخه هریرود است جدا شده و در اراضی سمت جنوب شافلان جریان دارند .

گذره : جوی معروف گذره ، گلبافها ، چهار کفترخان ، مالان ، جوی داداشان و تیزان

انجیل : جوی انجیل ، آلنجان ، کاربار ، جغرتان "، تلاب ، جوی نو ، کبرزان ، ساوه ، هفت قلب ، بازرگان ، بوشران و بعضی جویهای خرد و کوچک دیگر مانند جوی شغالیان ، جوی جعفرآباد ، صوفی آباد ، ده ازبک ، بیشه مختار ، ارباب آباد و غیهر

زنده جان : جوی معروف و قدیمی زنده جان ، جوب شکیبان و جوی شاده و اوغه

غوریان : جوی مشهور غوریان که به نام جوی شهر آباد معروف است و به شاخه های متعدد تقسیم است

کروخ : جویهای معروف کروخ از رود کروخ جدا شده اند . مانند جوی قلعه شربت ، قلعه آخندزاده ، کروخ ، مدیس ، دهنه غار ، مجغندک ، ترینا ، ماش ، اشکنجه ، مردان ، ملانور ، پاشتان ، علی اوغان ، ده زرک ، جویهای متذکره نسبت به جویهای مشهور هرات که از هریرود کشیده شده خردترند

اسفزار : جوی سنگ سیاه ، فج ، اوکل ، کاه ، مندیل ، مزار دهزه ، ملا اسپنج ، پشت شهر ، نصرآباد ، امارت ، پرمکان ، شیرزاد ، ده غار ، انبار قصه ، کمادان ، سور ، کوهک ، علی آباد  ، سنوغان ، اوراین ، کله شور ، درواجی ، درمنک ، برپاهه ، هجواری .برخی جویهای خردتر که دارای یک بند و طول کمترند : جوی خواجه کروخی ، مظفر ، سنگبر ، شیخ کمال و ده علی و باغچه . عموم جویهای

فوق از رود ادرسکن کشیده شده است و همچنان در منطقه ادرسکن نیز جویهای کوچک زیادی از رود متذکره آب میگیرند . اکثر جویهای ادرسکن و اسفزار نسبت به جویهای جدا شده از هریرود خردتر و کم آب تر هستند .

 

طول جویهای بزرگ هرات و ساحه تحت آبیاری بر اساس اسناد موجود درریاست آبیاری و منابع آب هرات

اسم ولسوالی

نام جوی

طول جوی به کیلومتر

ساحه تحت آبیاری

( هکتار )

ولسوالی انجیل

جوی انجیل

44

9235

جوی نو

45

8245

جوی سفید روان

14

6710

جوی النجان

17

5960

جوی جغرتان

17

7420

جوی تلاب

20

7700

جوی کاربار

20

4560

جوی هفت قلب

9

4500

جوی کبرزان

-

-

جوی سلطانی

20

2000

ولسوالی گذره

جوی گذره

54

10500

جوی مالان

20

7150

جوی تیزان

18

6200

شیندند

جوی اسفزار

18

7000

ولسوالی کهسان

جوی کهسان

35

7000

ولسوالی زنده جان

جوی قدوس آباد

-

8000

جوی زنده جان

13

-

جوی شاده

6

-

جوی اوغه

-

-

جوی ممیزک

10

-

ولسوالی غوریان

جوی غوریان

28

-

جوی برناباد

9

-

ولسوالی اوبه

جوی بند پایان

-

-

ولسوالی کروخ

جوی پاستان

-

-

آبهای زیرزمینی

آبهای زیرزمینی شامل چشمه ساران ، کاریزها و چاهها میشود . در بعضی حصص ولایت هرات ، تعداد کاریزها ، چشمه ها و چاههای دستی چشمگیر است . در یکی از اسناد دولتی سابق در این باره آمده است : 302 نهر ، 153 چشمه ، 228 نخ کاریز و 45 حلقه چاه در ولایت هرات موجود است . باید گفت که تعداد واقعی چاهها ، چشمه ها و کاریزها بیشتر از ارقام متذکره است . در یک منبع دیگر آمده است که در هرات 436 رشته کاریز وجود دارد .

در اکثر مراتع هرات ، چاه دستی و در عموم دره ها و دامنه های این ولایت چشمه ساران زلال موجود است . هرگاه تمام جویهای خرد و بزرگ هرات را شمارش کنیم ، بازهم رقم بزرگتری نسبت به عدد فوق به حاصل آید ، چنانکه در صفحات پیش جویهای مشهور را نام گرفتیم ، جویهای بزرگ هرات که از هریرود جدا شده اند ، هریک به جویهای فرعی زیادی تقسیم میشوند .

به هر حال در ولایت هرات امکان و زمینه استفاده از آبهای زیرزمینی بسیار است و میتوان در عمق نسبتا کمی از این آبها بهره برداری کرد . در اکثر نقاط هرا ت در عمق 5 الی 40 متری آب وجود دارد . حفر چاههای دستی در عموم مناطق جلگه ای ، شهری و صحرایی هرات رواج داشته است . در دو دهه اخیر کندن چاههای دستی نیمه عمیق معمول شده است که از آن برای کشت و زراعت استفاده میشود و آب را به وسیله واتر پمپ بالا می آورند . کاریزهای هرات سابقه بسیار تاریخی داشته و در عموم تواریخ از آن یاد شده است . کاریزهای مشهور هرات زیادتر د رمناطق زابل اسفزار ، ده شیخ و پروانه ، زنده جان ، غوریان و کروخ موقعیت دارند .

بند سلمه

کار اعمار بند سلمه در سال 1355 آغاز شد و مقدار زیادی از کار ساختمانی آن پیش رفته بود که جنگ افغانستان جلو آن را گرفت . اگر این بند ساخته میشد علاوه بر مقدار مجموعی تولید برق سالانه 133000 مگاوات ، 33000 هکتار اراضی قابل آبیاری و 40000 هکتار اراضی قابل انکشاف را زیر آبیاری میگرفت و مقدار 588 میلیون متر مکعب آب برای اراضی متذکره فراهم میشد . مقدار اعظمی برق توسط 3 توربین 40 مگاوات و مقدار متوسط 2/14 میگاوات تخمین شده است . قابل یادآوری است که کار اعمار سد آبگردان در سال 1387 خورشیدی جریان دارد .

میوه جات

هرات از دوران بسیار پیشین در باغداری مشهور بوده و تعریف انگور آن در اکثر کتب معتبر تاریخی آمده است . د رحال حاضر میوه های مشهور هرات قرار آتی است : انگور د رانواع گوناگون ، توت ، زردآلو ، شفتالو ، شلیل ، آلوگرجه ، آلبالو ، سیب ، انار ، انجیر ، بهی ، بادام ، جوز ، امرد ، سنجد ، عناب ، ناک ، چینی و غیره ...

تنوع انگور

در درازنای تاریخ هماره انگور هرات شهرت فراوان داشته است و تاریخ نگاران همیشه از تنوع و نازکی انگور هری به نیکویی یاد کرده اند ، به سانی که عروضی سمرقندی در این باب مینگارد ، ( در سواد هری صد و بیست لون انگور یافته شود ، هر یک از دیگری لطیفتر ) و همچنین در نوروزنامه از صد نوع انگور یادآوری شده است .

بر اساس مطالعه و پژوهش مولف در مورد تنوع انگور هرات روشن شد که تنوع مزبور در حال حاضر رو به زوال است و باغداران ، دیگر به تنوع و لطافت انگور نیندیشیده ، بلکه برایشان از همه بیشتر میزان حاصل دهی و بازار فروش اهمیت دارد . اکنون باغداران عمده هری به پرورش انگور فخری ، لعل و کشمشی علاقه نشان میدهند . با این همه میتوان گفت که تنوع انگور هرات در حال حاضر نیز قابل توجه است . انواع عمده آن از این قرار است : روچه ( سرخ ، سفید و مشهدی ) ، خلیلی ، فخری ( فخری لکه ، شصتی ، قلمک و پشت گل ) ، لعل ( سیاه ، سرخ ، سفید ، ریزه دانه و کته یا درشت دانه ) ، کشمشی ( سفید و سرخ ) ، حیطه ( کس نداره ) ، مایه میش ، حسینی ، میراحمدی ، خایه کبک ، امیری ، سنگینک ، منقا ، زرجومی ، آبی ، سرکه گی ، لوقی ، سینه کفتر ، عسکری ، مسکگی ، صیبی ، پوشنگی ، حبیبی ، خایه غلامان و غیره .

نفوس هرات در دوران معاصر

پیش از پرداختن به جمعیت هرات لازم است در مورد سرشماری کشور معلوماتی ارائه شود . در افغنستان به سال 1254 ه ش مطابق به هدایت امیرشیرعلی خان برای نخستین بار نفوس کابل شمارش شد که در حدود 140 هزار نفر تثبیت شد . بین سالهای 1279 الی 1297 نیز یک سلسله اقدامات برای تثبیت و تعیین اندازه نفوس پایتخت صورت گرفت . در سال 1305 شمسی برای نخستین بار فعالیت در قسمت ثبت و سجل و توزیع تذکره در کشور آغاز شد و قانونی به عنوان ( نظام نامه تذکره نفوس تابعیت ) تدوین و به مرحله تطبیق قرار داده شد در سال 1350 پروژه سروی مطالعات دیموگرافی یک سلسله کارها را شروع کرد . روی هم رفته تمام ارقامی که از منابع مختلف در مورد نفوس کشور تاکنون به دسترس است ، به اساس روشهای گوناگون توسط منابع جداگانه تخمین شده است و همچنین رشد طبیعی سالیانه متکی بر فرضیه های احصائیوی پیش بینی و سنجش آن از یک سال برای سال مابعد صورت گرفته و به همین دلیل تفاوت زیادی بین اعداد و ارقام ارائه شده موجود است .

اولین سرشماری کامل نفوس کشور به مفهوم علمی و به صورت جامع در تمام مملکت احتمالا در ماه سپتامبر 1977 یا سنبله و میزان 1356 توسط اداره مرکزی احصائیه صدارت اعظمی اجرا میشد که کودتای 7 ثور 1357 جلو انجام موفقانه طرح بالا را گرفت لیکن به اساس معلومات منابع سال 1358 نخستین سرشماری نفوس کشور بر اساس روش دجور یعنی شمارش به اساس محل اقامت آنها اجرا شده است ، که بدین اساس در اواسط سال 1358 (نفوس شهری و دهانی مسکون افغانستان 05/13 میلیون نفر بوده که از مجموع نفوس مذکور 43/51 فیصد ذکور و 57/48 فیصد اناث بوده اند و تراکم نفوس در هر کیلومتر مربع به 20 نفر بالغ میشد ).

هرگاه برای پیدایش نفوس هرات به منابع رسمی و غیر رسمی مکتوب مراجعه کنیم ، با اعداد وارقام گوناگونی روبه رو میشویم . به اساس معلومات وزارت داخله افغانستان در سال 1336 ه ش نفوس ولایت هرات 185393 نفر سنجش شده که اگر جمعیت حاکم نشین اسفزار ( شیندند ) به آن علاوه شود رقم 209581 نفر حاصل میشود . در یکی از منابع دیگر این دوره چنین امده است : به اساس دفتر احصائیه ولایت هرات عده نفوس ذکور 11 ولسوالی مربوطه هرات به 208693 میرسد . درحالیکه تعداد نفوس ذکور و اطفال شهر هرات از روی دفتر شاروالی حاوی 87500 نفر است که مجموع نفوس شهروولسوالیهای هرات به 192 296 نفر بالغ میشود. همچنین در بخش تعلیقات راهنمای هرات میخوانیم که در سال 1343 نفوس ولایت هرات در حدود 170 556 نفر بوده است در منبع رسمی ودولتی دیگر نگارش یافته است:((نفوس ولایت هرات درسال 1354 ه ش 733 ،هزار نفر در سال 1355 ه ش 751 هزار نفر، سال 1356 ه ش 767 هزار نفر، سال 1357 ه ش 786 هزار نفر، سال 1358 ه ش 804 هزار نفر ، سال 1359 ه ش 823 هزار نفر، سال 1360 ه ش 842 هزار نفر و سال 1361 ه ش 861 هزار نفر تخمین شده است . ارقام نبشته شده بر مبنای شاخص های ازدیاد نفوس پیش بینی شده است . هر گاه به نشریه نتایج مقدماتی نخستین سرشماری نفوس در سال 1358 مراجعه کنیم ، به ارقام آتی رو به رو می شویم :

سال ( ه ش )

1362

1363

1364

1365

1366

1367

جمعیت هرات

849407

870810

192775

915316

938450

962193

 

اگربر مبنای رشد سالانه 60/2 نفوس هرات را در سال 1371 سنجش کنیم ، رقم 1066332 نفر به دست می آید . به دلیل عدم احصائیه گیری دقیق و تبعیض های موجود در کتمان نفوس اصلی برخی ولایات ، تا سر شماری علمی و بی طرفانه هیچ کدام از ارقام فوق ، نفوس واقعی هرات را نمی تواند بیان کند  . و نگارش این تخمینها فقط از نگاه تاریخی مفید خواهد بود .

یکی از محققان خارجی به نام جولیان لیسلی در مورد نفوس شهر هرات چنین نگاشته است :

بر مبنای احصائیه نفوس سال 1979 میلادی مطابق 1358 ه ش نفوس شهر هرات 140000نفر تخمین شده که هر گاه بر این رقم سه درصد رشد سالانه را بیفزائیم جمعیت شهر هرات در سال 1368 به رقم 180000نفر افزایش پیدا می کند . طبق مطالعات انجام شده در حدود 20000 نفر از ساکنین قریه جات اطراف به شهر هرات سکنی گزیده اند و در حدود 100000 نفر شهر را ترک کرده و به دیار هجرت رهسپار شده اند . به این حساب نفوس نواحی بلدیه شهر هرات در سال 1368 ه ش 100000 نفر تخمین می شود که ازآن جمله نفوس شهر کهنه 35000 نفر براورد می شود و تراکم نفوس در شهر کهنه 350 نفر در فی هکتار و در قسمت های شرقی شهر به 200 الی 250 نفر در هکتار می رسد .

هر گاه بر اساس ارقام مندرجه جولیان لیسلی نفوس شهر هرات را در سال 1374 سنجش کرده و تعداد نفوس عودت کننده گان را پنجاه درصد 100000 نفر مهاجر تخمین کنیم عدد 175000 نفر بدست می آید که نمی تواند قناعت بخش باشد و آشکار است که جمعیت موجود مرکز شهر هرات بیشتر از آن است . بر اساس احصائیه گیری مرکز ملل متحد برای اسکان بشر که در سال 1375 خورشیدی در ولایت هرات انجام یافته است نفوس ساکن نواحی هشتگانه شهر هرات 362621 نفر سنجش شده است که از آن جمله 152391 نفر مرد و 160230 نفر زن هستند .

بر اساس ارقام ارائه شده تخمینی که در منابع متعدد آمده است نفوس کنونی هرات بین 1700000 تا 2000000 نفر تخمین زده می شود  که اگر تعداد مهاجرین داخلی و بیرون مرزی ساکن شده در هرات را به رقم بالا بیفزائیم عدد بزرگتری بدست می آید . البته رقم واقعی فقط پس از احصائیه گیری دقیق علمی معلوم خواهد شد .

                                                       زبان

اهالی هرات به لهجه هروی که به اصطلاح زبان شناسی جدید گونه ای از دری است ، گپ می زنند و زبان دری در کشور ما افغانستان ، سابقه ای بس طولانی و تاریخی دارد . در این باره پوهاند عبدالحی حبیبی می نگارد: (( زبان قدیم دری در تخارستان قبل از مهاجرت ساکه ها و کوشانیان هم موجود بود ، ولی با تسلط یونانیان زبان یونانی بر آن تقدم جست . زبان دری در قرن ائول و دوم میلادی با همان شکل قدیم تخارستان و دربار کوشانی ، زبان نوشته و دفتر بود . ))

محمد تقی بهار هم در این مورد ابراز نظرمی کند (( انتشار زبان دری باراول از جانب مشرق و نیمروز بوده ، چه می دانیم که زبان عامه مردم مغرب ایران پهلوی بوده است . به هر صورت در اینکه زبان دری از لهجه های شرق است شکی نیست خواه در اصل آن را تخاری و خواه منسوب به دربار بدانیم . میر غلام محمد  غبار نیز در حصه زادگاه زبان دری چنین می گوید : زبان دری اصلا  در مناطق دو طرف رود جیحون افغانستان و ماوراء النهر به میان آمده و زبانهای قدیمی این دو کشور از قبیل اسکائی ، تخاری ، سغدی ، و هم پهلوی پارتی ، در تشکیل آن موثر و قوی بوده است

همچنین دکتور محمود افشار یزدی در این رابطه مطلب جالبی دارد ( زادگاه یا در هر حال پرورش گاه نخستین زبان دری ، افغانستان کنونی یا خراسان بزرگ سابق ، به علاوه زبان رسمی وعلمی و ادبی افغانستان همیشه دری بوده است ) هرات در پرورش و انکشاف زبان دری نقش خوبی داشته است لهجه هروی از دورانهای بسیار قبل معروف و مشهور بوده و بدان گپ زده میشده است ، چنان که در اینباره در تاریخ گردیزی چنین سخن رفته است (( بهرام گور به هر زبانی سخن گفتی . به وقت چوگان زدن پهلوی گفتی . و اندر حربگاه ترکی گفتی و اندر مجلس با عامه دری گفتی و با موبدان و اهل علم پارسی گفتی و با زنان هروی گفتی ))

در دوره حکومت طاهریان فوشنج بود که زبان دری با چهره جدید و رسم وخط نوینی در ساحت ادب تجلی کرد و در دوره صفاریان ، سامانیان و غزنویان توسعه و بالندگی افزون یافت پس از بلای هستی سوز چنگیز نیز یکبار دیگر هرات در عهد تیموری ها ، پرورشگاه ادب ، هنر ، تهذیب و ثقافت شد و میرفت تا لگام دار واقعی فرهنگ و تمدن آریانای کهن و خراسان بزرگ شود که متلاشی شدن سیستم حکومتی به سبب خامی بافت سیاسی و دامن گستر شدن زد و خوردهای متواتر همسایگان یعنی : دولتهای نوظهور شیبانی ( ازبکها )، صفویه ایران و بابریان هند ، این فرصت طلایی را از خراسان آن زمان و افغانستان کنونی ، خاصه پایتخت آن هرات باستان گرفت و این گهواره علم ، تمدن و فرهنگ در زیر سم اسبان جنگ افروزان به  کلوخستان و حشتناکی تبدیل شد و بعد هم بر ویرانه های حسرت ناک هرات کشاکشهای طوایف و جنگهای خانگی آغاز شد که اگر از معدود دهه های آرامش نسبی بگذریم به نحوی ازآنجا تا کنون ادامه دارد .

هرات در گذرگاه تاریخ همواره مرکز تلاقی تمدن های بزرگ و محل عبور کاروانهای تجارتی بوده است . این موقعیت جغرافیایی ترکیب متنوع قومی و آمیزشهای اجتماعی را در بستر زندگی طبیعی باعث شده و یورش های جهان تازان و زورگویان این حالت را شدت داده است . خصوصیت نامبرده برای فرهنگ و زبان اهالی هرات نوعی تنوع ، گستردگی و اختلاط بخشیده که اگر دوره آرامش و مدنیت نوپای تیموریان ادامه پیدا میکرد ، شیرازه فرهنگی ، زبانی و بافت اجتماعی  این مرکز ادب و ثقافت استحکام بیشتری حاصل میکرد .

زورآزمایی ها ، اغتشاشات و خانه جنگی های چند قرنه ای پس از سقوط امپراطوری تیموریها ، بنیان فرهنگی و شیرازه زبانی هرات را تا حدود زیادی پاشان کرد ، هرچند هراتیان د راوقات مناسب و کوتاه دوره های آرامش د رراه احیای فرهنگ تلاش های قابل قدری انجام دادند . از جانب دیگر فرهنگ ریشه دار هرات با تمام فشارهای مختلف این غنا و جاذبه را داشت که طوایف تازه اسکان را در آغوش گرفته و در خود جذب و حل کند . لیکن این قدرت و جاذبه به انحطاط کشیده شده و رنگ باخته ، به تنهایی کافی نیست . برای رشد فرهنگی و سره کردن واژگان اصیل دری هرات نیاز به تحقیقات  دامنه دار و کار خستگی ناپذیر است و به راستی فرهنگ پرمایه و اما به انحطاط  رفته افغانستان بدان نیازمند است .

زبان دری با لهجه هروی زبان عمومی و غالب مردم هرات است و تمام اقوام و طوایف ساکن هرات با واژگان دری این ولایت انس و الفت یافته اند . بیشترینه پشتوزبانان سابق ، زبان نام برده را به حیث زبان اصلی پذیرفته و به وسیله آن گپ میزنند ، شعر میسرایند ، نثر مینگارند و خلاصه اندیشه ها ، عواطف و احساسات خود را به دیگران انتقال میدهند .

تا جایی که نگارنده مطالعه کردم ، در سالیان جنگ و پایداری که بنیان زندگی پیشین تا حدود زیادی ویران شده و تعداد فزونی از اهالی هرات به کشور هرات پناهنده شدند ، همان حصارهای محدود و تنگ طوایف کوچی نیز درهم شکسته و عملیه جذب شدن آنها در فرهنگ قدامت دار هرات بسیار تند و شتابان شده است و با زبان فارسی دری آمیزش و پیوند بیشتری یافته اند .

در این زمان حساس که بنای زندگی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ما ضربات وافری دیده و کشور ما افغانستان ، از جمله ولایت هرات به بازسازی و احیای مجدد نیاز دارد ، وظیفه محققان ، نویسندگان ، شعرا ، هنرمندان و فرهنگ دوستان افغانستان باالخاصه هراتیان بسیار سنگین شده است . همه نیاز داریم تا در زمینه رشد و انکشاف فرهنگ زادگاهی خود احتمام ورزیده و از میراث گرانبهای نیاکان پاسداری و نگهبانی کنیم . بسانی که در بالا اظهار شد ، در طول قرون اقوام و طوایف متنوعی در ساحت هرات زندگی کرده اند و این امرسبب پیدایش لهجه ها و یا بهتر است بگوییم طرز تلفظ های گوناگون شده است . به خود زبان دری هرات نیز لفظ ( لهجه هروی ) اطلاق میکنند در مورد لهجه ها در هرات میتوان به لهجه اهالی غوریان ، زنده جان ( به خصوص مرویان شکیبان ) ، کهسان ( که مردم بدان لهجه سرحدی میگویند ) ، ادرسکن ، اسفزار ، اوبه و کشک ( که متاثر از غوریانی و بادغیسی است ) و غیره اشاره کرد. برای شیرازه بندی ، استحکام و سامان یابی زبان در هرات نیاز به تحقیقات فرهنگی مداوم در جریان رشد و انکشاف اقتصادی و اجتماعی و برقراری روابط وسیع فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی د رمیان اهالی مناطق دور و نزدیک این ولایت است که فقط در بستر زندگی طبیعی قوام واقعی میابد و بالای فرهنگ عمومی کشور ، به خصوص بالای اهالی بادغیس ، فراه ونیمروز تاثیر فراوان میگذارد .

اقوام و طوایف

ساحه وسیع خراسان قدیم که قطعات عمده آن در افغانستان کنونی موقعیت دارد و در درازناین دوران باستان سکونتگاه نژاد آریایی و پرورشگاه فرهنگ و مدنیت این قوم بوده است در مسیر تاریخ هماره میدان تاخت و تاز اقوام و قبایل مختلف مانند ترکان ، اعراب ، غزها ، مغولان ، ازبکان ، قبایل پشتون ، ترکان ایران و ترکمان ها قرار گرفته است . هرات در گذرگاه تاریخ همیشه از این حرکات خشم آگین و خون ریز قبایلی صدمه دیده که بارزترین آن یورش هستی سوز سپاه چنگیز است .

در جریان این آمد و شدها هرات بافت قومی مختلط و ترکیب اجتماعی متنوع یافته که آمیزش طوایف پشتو زبان در چند قرن اخیر بر این تنوع افزوده است . به هر تقدیر ، غنای فرهنگی ، محیط مناسب طبیعی و جغرافیایی و امکانات و منابع خوب اقتصادی و زراعتی هرات از یک طرف و دین واحد و زبان یگانه از طرف دیگر همواره عامل اساسی در به هم بافتن و به هم جوشی اجتماعی و فرهنگی بوده که آخرین نمونه سست و کم جان شده آن را در قرون جاری دیده میتوانیم . از پیامدهای جبری جنگ طولانی اخیر بافت تازه نسج گرفته متذکره را ضربه نیمزد . بنیان موصوف در اثر رشد و انکشاف فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی استوارتر میشد .

درباره اقوام و طوایف هرات در کتابی جداگانه بحث بیشتری کرده ام که تکرار آن در اینجا لازم نیست لیکن جهت آگاهی خوانندگان به نام اقوام طوایف و شاخه های متنوع آن اشاره میشود : تاجیک ، قائینی ، ساخری (ساغری ) ، بلوچ ، طاهری ، عرب ( عرب ها به کلی در فرهنگ هرات ذوب شده اند ) ، حضرت ها ، میرها ، اقه ها ، خواجه ها ، میرزاها ، خوافی ، فیروزکوهی  ،هزاره ، بختیاری ، زوری ، تایمنی ، جمشیدی ، قیپچاق ، مغول ها ، تیموری ، درگزنی ( تاجیک ) ، مروی ، میش مست ، بایلانی ، میرزابایی ، مبادی ، زینلی محمودی ، کارتبلند ، ذکنی ، نائیها ، ازبک ، بایری ، روندی ، ترکمن ، سرخکمان ، مالکی و غیره .

تمام این اقوام و لایه های آن در مجموعه عمومی تاجیکان جاگرفته و زبان دری و فرهنگ پرریشه خراسانی ، ازآنان کتله واحد هراتی ساخته است .

طوایف اوغان ( پشتو زبان ) : نورزایی ، الکوزایی ، مومند ، کاکر ، وردک ، بارک زایی ، اسحاق زایی ، یوسف زایی ، پوپل زایی ، اچک زایی ، بردرانی ، علی زایی ، ماکو ، خوکیانی و مشوانی .

طوایف اوغان و یا پشتو زبانان سابق چنان با واژگان دری انس و الفت گرفته اند که زبان دری هروی به لسان اصلی شان تبدیل شده است . این پروسه یادگیری زبان و جذب فرهنگ خراسانی هرات ، طوایف مذکور را در فرهنگ عمومی هرات ذوب کرده و از آنان هراتیان بومی ساخته است .

لهجه هراتی و به هم جوشی اقوام و طوایف

یکی از خصوصیات جالب طی سده های متمادی در هرات این است که اختلاط و امتزاجهای بیولوجیکی ( جینتیکی ) ، اجتماعی و فرهنگی بسیار متنوعی در بین اقوام ، قبایل و نژاد های گوناگون مانند مادها ، آریایی ها ، اعراب طوایف متنوع ترک نژاد و قبایل پشتون بوجود آمده است و طی این همه اختلاطها و آمیزشها شیرازه فرهنگی و هویت ویژه هراتی در هیئت لهجه هروی متبارز و برجسته بوده و به مثابه مهر هویتی بر جبین هرویان تجلی داشته است .

زبان دری با لهجه هراتی در این خطه پیشینه بسیار طولانی دارد . در عهد طاهریان به زبان دری توجه شد و در دوره سامانیان این زبان رشد و انکشاف پیدا کرد و در عهد غزنویان ، غوریان و تیموریان هم به رشد و بالنده گی اش ادامه داد . هر گاه به قفسه های گرد و غبار گرفته تاریخ نگاه اندازیم به آثار فراوانی در زبان دری هراتی که توسط هرویان به نگارش آمده است روبرو خواهیم شد .

روی همین دلیل است که طی قرون اغتشاش و خانه جنگی های بعد از سقوط تیموری ها باز جاذبه های فرهنگی هراتی و زبان دری هروی توانست اقوام و طوایف متنوعی را در قالب فرهنگ هراتی با تارهای ابریشیمین دری به مانند یک قالین رنگارنگ و اما هماهنگ و سازگار شده به همدیگر ، ببافد و از آن یک کتله واحد و یکپارچه هراتی بیافریند که ما در هرات کنونی به روشنی مشاهده می کنیم .

                                                      مدارس دینی    

مدرسه جامع عیاثیه

ریشه های  اصلی این مدرسه را باید در اعماق تاریخ هرات باستانی جستجو کرد . چنانکه از شواهد تاریخی پیداست ، مسجد جامع هرات از قرن اول هجری در سگاهی داشته که در آن عالمان و عارفان بزرگی به تدریس و اشاعه علوم اسلامی می پرداختند . خواجه عبدالله انصاری ( 471-396 ه ق ) امام فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر رازی ( 606-544 ق )در آن قسمت مسجد جامع بزرگ هری که برای تدریس امام تخصیص یافته بود ، درس داده می داده است .

در عصر ملک غیاث الدین کرت ( 729-707 ق ) به کمک مالی مردم هرات ، مدرسه غیاثیه در شمال مسجد جامع در محوطه ای جداگانه و متصل درسگاه قبلی مسجد مزبور بنا شد و اوقانی هم جهت تدویر مدرسه و تامین معیشت مدرسان و مقربان و طلاب علوم ایجلاد شد . این مدرسه از قرن هشتم به نام مدرسه غیاثیه به شهرت آفاقی رسید و دانشجویان و دانش پژوهان علوم اسلامی از سراسر خرلاسلان و جهان اسلام جهت تحصیل بدان روی می آوردند .

در سده های اخیر که دورلان انحطاط و فتور فرهنگی کشور ماست ، اوضاع مدرسه رو به خرابی نهاد در سالیان 1325 و 1330 ه ق تا اندازه ای ویرانیهای این کانون درسی ترمیم شد . از سال 1330 ه ق بود که مدرسه مزبور به نام مدرسه جامع یاد شد . در سال 1359 ه ق مطابق 1391 ه ق امور اداری و نظارت مدرسه جامع به وزارت معارف وقت تعلق گرفت و در سال 1322 اعغطای شهادت نامه ( کارنامه ) برای فارغان صنف دوازدهم منظور شد . تا سال 1354 ه ش به تعداد 513 نفر از این مدرسه فارغ شده و به وظایف معلمی ، امامت ، خطابت و افتا مشغول شدند .

درسال 1354 تعداد مدرسان 18 نفر و تعداد محصلان 1353 نفر بوده است . شیوه پذیرش چنان بود که فارغان صنف ششم ابتدایی مکاتب را به صنف هفتم مکتب مدرسه پذیرا شده و پس از شش سال ادامه موفقانه تحصیل شهادت نامه بکلوریا دریافت می کردند . بعدا درجه تحصیل تا صنف چهاردهم یعنی معادل دارالمعلمین عالی ارتقا پیدا کرد . در حال حاضر ساختمان مدرسه جامع در شمال شرق مسجد جامع هرات واقع بوده و در آن به داخل صحن پارک این مسجذد گشوده می شود و در آن طلبه ها مشغول فراگیری تحصیل هستند . (تصویر 2-3 ) در سال 1375 تعداد شاگردان این مدرسه 492 نفر و تعداد پرسنل تدریسی 29 نفر بوده است .

مدرسه غیاثیه

چنانکه یاد آوری شد نام مدرسه غیلثیه ریشه در غصر کرت ها دارد و در عهد ملک غیاث الدین کرت به شمال مسجد جامع هرات ساخته شده است . در جایگاه مدرسه غیاثیه کنونی زمانی مسجد قاضی القضات بوده که در سال 1321 خورشیدی به مدرسه تبدیل شد و به نام ملامیر یکی از استادان وقت مشهور شد . در ابتدای کودتای 7 ثور 1357 شمسی مدرسه مزبور از رونق افتاد و در سال 1368 در دوره ولایت فضل الحق خالقیار تیموری دوباره بدان توجه شد و عمارت خامه سابقه ویران و به جایش کار ساختمان پخته جدید آغاز شد . در سال 1371 کار ساختمان این کانون به پایان رسید و آنجا به اسم مدرسه غیاثیه یاد شد .

این مدرسه دارای بخش دارالعلوم است که 150 نفر طلبه دارد و دارای بخش دارالحفاظ که در ان 45 نفر مشغول فراگیری دروس هستند ظرفیت لیلیه این کانون در حدود 60 نفر است که مکانش در زیرزمین مدرسه واقع است . مدرسه از صنف هفتم تا چهاردهم دارد . در سال 1387 مدرسه به منطقه شیدایی انتقال یافته است .

فخر المدارس

این مدرسه در زمان ولایت نائب سالار عبدالرحیم خان تاسیس شد در اول به نام دارالعلوم عربیه یاد میشد . نخست در دل خیابان کهنسال به کنارباغ بهزاد قرار داشت . در دوره ولایت عبدالله خان بود که مدرسه مزبور به وزارت معارف مربوط شد . درسال 1359 ش تعمیر اصلی مدرسه به اثر جنگ ویران شد و کار تدریس تعطیل شد . از سال 1363 تا 1369 مدرسه به جاده غوردرواز انتقال پیدا کرد و مدتی هم در ساختمان مدرسه جامع تدریس صورت میگرفت . از سال 1371 تا 1374 ش مدرسه در صحن مسجد قدیمی عیدگاه قرار داشته است . د رسال 1374 خورشیدی تعداد طلاب این مدرسه از صنف اول تا صنف چهاردهم 566 نفر و تعداد مدرسان 30 نفر بوده است و مضامین دوره ثانوی قرار آتی است : پشتو ، تفسیر شریف ، عقاید ، فقه ، منطق ، بلاغت ، صرف و نحو ، زبان عربی ، دری ، روان شناسی ، میراث ، فلسفه اسلامی ، تاریخ و تشریح ، اصول حدیث و اصول تدریس

کتابخانه

در حقیقت کتابخانه فخر المدارس به سال 1312 تاسیس شده است . در سال 1374 تعداد کتب موجود در الماریهای این کتابخانه به 10 هزار جلد میرسید ک در زمینه های تفسیر ، حدیث ، فقه ، فلسفه اسلامی ، ادبیات ، تاریخ ، روان شناسی ، ساینس و غیره بود . در این باره گفتگویی داشتم با مولوی محمد حسن فیروز در کتابخانه مذکور

دارالحفاظ

دارالحفاظ در شهر هری پیشینه دراز دارد . بنای اصلی آن به همت امیر علی شیر نوایی در ساحت خیابان بنیاد نهاده شد ، ولیکن پس از سقوط امپراتوری تیموریان ، در طول قرون متمادی وضع این مکان درسی دگرگون شده و محل ان تغییر کرده است . در قرن جاری به سال 1308 دارالحفاظ به وزارت معارف مربوط شد . ابتدا درسگاه این کانون د رچهارباغ هرات بود ، سپس به کوچه چهارشنبه بازار انتقال پیدا کرد و مدتی مکان دارالحفاظ در تعمیر خواجه علی موفق و مسجد بابا علی مست در پای حصار واقع بود و از سال 1371 خورشیدی در مسجد عیدگاه قرار دارد .

تعداد مدرسین این کانون در سال 1374 در حدود 19 نفر و تعداد طلاب از صنف اول تا صنف دوازدهم 511 نفر بوده است و مضامین دوره ثانوی از این قرار است : حفظ قران کریم ، تفسیر شریف ، دری ، فقه ، حدیث ، عقاید ، صرف و نحو ، اصول فقه ، میراث ، منطق ، تاریخ اسلام و تربیه بدنی

مدرسه صادقیه

در سال 1341 خورشیدی یکی از ساکنان کوچه دودالان بازار زرگرهای شهر کهنه هری حاضر شد که در پهلوی حوض پهلوان در کوچه یاد شده یک باب منزل متروکه را به قیمت 23 هزار روپیه خریداری و وقف مدرسه کند . یک تن از علمای وقت به نام حاجی شیخ طاهر به تاسیس حوزه علمی دست یابید و به کمک مالی تاجران و دکانداران اهل تشیع مانند : جعفرجان مختارزاده ، حاجی فضل الدین اعتماد ، حاجی عبدالله قندهاری ، حاجی عطاالله ارباب زاده ، شاه محمد جان قالین فروش و حاجی غلام نبی خان رضائی ، کار ساختمان مدرسه در سال 1341 آغاز و به تاریخ 1346 خاتمه پذیرفت . مبالغی از پول را برای خریداری کتاب و تاسیس کتابخانه اختصاص دادند و کتب علمی را از ایران ، پاکستان ، دهلی و مصر خریداری کردند . حاجی شیخ طاهر کتبهای شخصی خود را نیز به کتابخانه مدرسه انتقال داد و در راه رونق یابی ان زحمت فراوان کشید . استادان سابق مدرسه صادقیه شیخ طاهر ، حاجی شیخ عبدالله وثیقی ، حاجی شیخ محمد محسن اخلاقی ، حاجی شیخ محمد موسی فراهی و حاجی شیخ غلام حسین طالب بوده اند . در حال حاضر برای مدرسه صادقیه ساختمان جدید بزرگی در همان مکان سابقه اعمار شده است که گنجایش زیادی دارد .

مدرسه جعفریه

این مدرسه در اواخر سلطنت محمد ظاهر به کمک مالی حاجی سید محمد خان قناد مشهور به حاجی سید محمد حسینی در کوچه شیره پزی ، محله برج خاکستر که در غرب سرک چهارسوق دروازه قندهار واقع است ، تاسیس شد . نخست به نام مدرسه حسینی مشهور بود و اما در سال 1371 نام موسس ان را برداشته و به اسم مدرسه جعفریه مسمی شد. مدرسه بعد از کودتای ثور 1357 مدتی تعطیل بود و درسال 1371 خورشیدی دوباره شروع به فعالیت کرد . تعداد طلاب علوم دینی تا دلو 1374 در حدود 45 نفر و تعداد شاگردان معارف 500 نفر بوده است . از جمله مدارس اهل تشیع در هرات مدرسه محمدیه است که در 16 دلو 1356 خورشیدی تاسیس شده است . مکان آن در اول جاده بهزاد واقع است و ساختمان جدید ان در غوردرواز است .

مکاتب مسلکی هرات

لیسه زراعت

این لیسه مسلکی در سال 1355 خورشیدی در چوکات وزارت تحصیلات عالی و ریاست تعلیمات تخنیکی و مسلکی در ولایت هرات تاسیس شد . تعمیر ان در سرک ولایت به غرب ساختمان لیسه سلطان غیاث الدین غوری واقع است . لیسه مذکور داری صنف دهم تا دوازدهم است و در آن علوم حیوانی و مالداری و علوم نباتی تدریس میشود. پس از فراغت از صنف دوازدهم برای شاگردان شهادتنامه داده میشود . از سال 1355 الی 1370 تعداد فارغان این کانون فنی مسلکی 324 نفر بوده است .

مکاتب فنی و مسلکی در تربیه نیروی فنی نقش بارزی دارند و نیروی کار را مطابق به نیازهای اقتصادی جامعه آموزش میدهند . سکتور زراعت تا هنوز سهم عمده در اقتصاد هرات دارد و لیسه زراعت میتواند د رتربیه و آموزش نیروهای فنی و مسلکی مورد ضرورت زراعت نقش مهمی داشته باشد .

لیسه استاد کمال الدین بهزاد

این لیسه در سال1356 خورشیدی زیر عنوان لیسه صنایع تاسیس شد و در سال 1365 خورشیدی به لیسه هنری بهزاد تغییر نام پیدا کرده است . لیسه یاد شده در بهار 1373 داری دو صنف دهم ،دو صنف یازدهم و دو صنف دوازدهم است و دران در حدود 60 نفر شاگرد مشغول فراگیری دروس بوده اند . دراین کانون هنری دو بخش آرت و سرامیک فعال است و فارغان صنف دوازدهم پس از سپری کردن کانکور مسلکی وارد رشته هنرهای زیبای دانشگاه هرات میشوند .

لیسه تخنیکی

این لیسه در سال 1384 تاسیس شد در سال نخست 64 شاگرد در رشته برق آموزش میدیدند و صنوف دختران و پسران از هم جدا بوده است در اوایل سال 1385 لیسه به دو بخش برق و رادیو تلویزیون تقسیم شد . در اواسط سال 1385 رشته ساختمان و تعمیرات از لیسه بهزاد به لیسه تخنیکی انتقال پیدا کرد و لیسه مزبور دارای سه رشته برق ، رادیو و تلویزیون و ساختمان شد . در اخیر سال 1386 منظوری انستیتوت از کابل گرفته شد و در دو صنف سیزدهم ساختمان و برق به تعداد 100 شاگرد و به طور مختلط مشغول فراگیری درس و تعلیم بودند . در سال 1387 تعداد شاگردان به 420 رسید . انستیتوت مزبور دارای صنف چهاردهم است . رشته های مذکور در حال و آینده مورد ضرورت جامعه است و آموزش نیروهای فنی و مسلکی نه تنها سطح دانش قوای کار را در استفاده ازتکنولوژِ جدید ارتقا میبخشد بلکه سطح مولدیت اقتصادی را درجامعه بالا میبرد و مکاتب فنی و مسلکی در این عرصه گاه نقش بسیار موثری ایفا میکنند .

کانونهای نشراتی ، فرهنگی و هنری

روزنامه اتفاق اسلام

نخستین شماره اتفاق اسلام به تاریخ اول سنبله 1299 به مدیریت مرحوم عبدالله خان قانع در شهر هرات نشر شد . یک مرتبه نام این نشریه را فریاد گذاشتند و در زمان مدیریت سرور خان جویا دوباره به اتفاق اسلام مبدل شد و تاکنون نام یاد شده حفظ شده است . مدیران روزنامه اتفاق اسلام از 1299 الی 1374 شمسی این اشخاص بوده اند : عبدالله قانع ، صلاح الدین سلجوقی ، محمد کریم صدیقی ، عبدالکریم احراری ، سرور گویا ، عبدالمنان دردمند ، محمد هاشم میوندوال ، میرامین الدین انصاری ، میرغلام محمد حسینی ، محمد علم غواص ، حاجی عبدالواحد نافذ ، حبیب الرحمن جدید ، محمد کریم مجاهد ، سید عزیزالله ، عبدالفتاح نیوند ، درمحمد وفاکیش ، محمدامین کیوان ، عبدالواحد طاقت ، محمدشاه رفعت ، فضل الحق موج ، غلام سرور صیاد ، محمدکاظم ناصری ، نعمت الله سروری ، ولی شاه بهره ، سید پادشاه رایق و غلام حضرت جهید

انجمن ادبی هرات

در سال 1310 تعدادی از هنرمندان و فرهنگیان هراتی به تشکیل انجمن ادبی هرات مبادرت ورزیدند . نام موسسان و گردانندگان ان در بدو تاسیس از این قرار است : آخوندزاده ملا محمد صدیق ، منشی عبدالکریم احراری ، سرور جویا ، میرعبدالعلی شایق هروی ، عبدالواحد بهره ، مولوی فخرالدین سلجوقی ، ذبیح الله رسا ، محمد حسن شیرین سخن ، شیر علی قانون ، عبدالحسین منجم باشی ، محمد ابراهیم رجایی ، محمد هاشم امیدوار ، غلام رسول نیکزاد ، میرغلام حیدر ، سعدالدین فیض و فکری سلجوقی

نخستین نشریه انجمن ادبی که به نام مجله هرات یاد میشد در سنه 15 حمل 1311 انتشار یافت و تا 1322 خورشیدی ادامه پیدا کرد . در این دوره نخست کسی که در ابتدا در صدد برآمد تا در این دیار تاریخی مجله تاسیس شود و ادبا را به دور خود جمع آوری کرد ، عبدالکریم خان احراری بود . درآن زمان ریاست افتخاری مجله را آخوندزاده ملامحمد صدیق خان قاضی مرافعه هرات و مدیریت آن را از اواخر سال اول شایق هروی به عهده داشت . مدتی عبدالعزیز خان حیرت ریاست آن را عهده دار بود و در سنه 1316 شایق هروی به سمت ریاست و محمد ابراهیمخان رجایی به مدیریت آن برگزیده شد . عبدالروف خان فکری نیز مدتی سمت معاونیت مجله را به عهده داشته است .

در دوره دوم که محمد ابراهیم خان رجایی در تاسیس انجمن ادبی هرات همت گماشت ، مدیر مجله محمد ابراهیم خان و معاونین آن عبدالروف خان فکری و محمد علم خان غواص بودند . به مدت چند سال کار انجمن تعطیل شد . درسال 1327 به جای انجمن ادبی هرات کلوب ادبی هرات در تعمیر پارک بهزاد افتتاح شد و مجله هرات دراسد 1327 بار دوم به نشر درآمد و تا آخر سال 1341 به کمک مالی کلوب ادبی هرات نشر میشد . در همین سال کلوپ ادبی هرات به کلوپ انصاری تغییر نام داد و ریاست آن به دوش فکری سلجوقی بود . در این سالها مجله هرات از طرف موسسه نشراتی اتفاق اسلام در 30 صفحه دو ستونه چاپ و نشر میشد .

در سال 1360 اتحادیه نویسندگان هرات که درچوکات حزب خلق قرار داشت تاسیس شد و مجله هرات با سام هرات باستان به مدیریت مسعود رجایی و امتیاز ریاست کوشانی و پروژه بین المللی آبدات تاریخی هرات منحیث نشریه سه ماهه در مطبعه دولتی کابل نشر میشد .

در برج سنبه 1372 به کوشش جمعی از شعرا و فرهنگیان هرات دوباره انجمن ادبی هرات شکل گرفت ولیکن برخلاف اساسنامه تدوین شده آن اسماعیل خان حکمران هرات توسط ریاست اطلاعات و فرهنگ به حیث رئیس فرمایشی انجمن نامزد شد و این عمل سبب رنجش عده ای از شاعران و فرهنگیان شد . به تاریخ برج عقرب 1373 نخستین شماره مجله هفتم به امتیاز ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات زیر نظر گروه نویسندگان انتشار پیداکرد و تا اول سنبله 1374 ادامه داشت

انجمن دوستداران سخن

در برج سنبله 1352 این انجمن به ریاست استاد برات علی فدایی در شهر هرات تاسیس شد . اعضای آن عبارت بودند از محمد ناصر کفاش ، نورالله وثوق ، محمدظاهر رستمی ، شیخ غلام محمد روحانی ، آقای ناهض ، حاجی شیخ حسن وثیقی ، محمد نعیم کریم زاد هومند، ناصرفرخاد ، علی احمد زرگرپور ، سید حیدر محمودی ، عبدالخالق همایی ، عبدالله شفیقی ، عبدالرحیم مطهری ، محمدآقا ایما، حبیب الله رحیق ، فریبا صابری و غیره

در این کانون ادبی و هنری جلسات درس و شعر خوانی دایر میشد . جوانان زیادی در دامن پربرکت انجمن پرورش یافتند . پس از کودتای ثور 1357 و دامن گستر شدن جنگ فعالیتهای انجمن متوقف شد و بیشتر اعضای آن مجبور به ترک وطن و مهاجرت به کشور ایران شدند . درسال 1365 خورشیدی انجمن دوستداران سخن زیرنام انجمن اسلامی شعرای مهاجر افغانستان با ریاست استاد براتعلی فدایی در شهر مشهد شروع به فعالیت کرد و اعضای آن به شرح آتی بودن : محمدظاهر رستمی ، نظام الدین شکوهی ، عبدالغفور آرزو ، فضل الله زرکوب ، رسول پویان ، نورالله وثوق ، محمد کاظم کاظمی ، عبدالله آرزو ، محمد آقا ابراهیم زاده ایما ، علی احمد زرگر پور ، سیداحمد شاه هاشمی ، علی شاه حکیمی ، سیدابوطالب ، محمد آصف رحمانی ، حبیب الله ذبیحی ، غلام حیدر اسیر ، کریم وحدت ، عبدالجلیل نهیک فلاح ، فریدون نقاش زاده ، عبدالحسین مشفق ، محمد ظاهر عظیمی ، شرف الدین شرف ، حمیدالله حیدریان ، حیات الله حیدریان ، حسن حسین زاده ، محمد حسن کفاش ، عبدالواسع حیدرزاده ، غلام رسول نقاش زاده ، سیدنادر احمدی ، فریدون وارسته ، فریدون رحیمی ، غلام نبی اشرافی ، آقای یگانه ، محمد رفیع رحمانی ، محمد عارف رحمانی ، آقای ذلیق ، خلیل توانا ، فریبا صابری ، شمیم جوادی ، زهرا رسولی و غیره

در سال 1372 انجمن شعرای مهاجر به شهر هرات انتقال پیدا کرد و جلسات درس نقد و شعر خوانی در منزل استاد فدایی دایر میشد . پس از سقوط طالبان انجمن ناظم هروی به ریاست استاد براتعلی فدایی بنیانگذاری شد و توانست در مدت کوتاه جوانان پرکاری را در دامن  پرفیضش پرورش دهد . در این دوره میتوان از اعضای آن چنین نام برد : ناصر کفاش ، محمد ظاهر رستمی ، نظام الدین شکوهی ، محمد آصف رحمانی ، محمدناصرناهض ، محمد رفیع رحمانی ، روح الامین امینی ، علی شاه حکیمی ، غلام حیدر اسیر ، محمد یعقوبی ، سید عبدالطیف رازی ، حنیفی دشتی ، جلیل احمد نهیک فلاح ، اسدالله یوسفی ، محمد حسین یوسفی ، مرتضی قناویزی ، امید سلمان ، عبدالواسع حیدرزاده ، فریبا فروغ ، الهام رسولی ، خانم حیدریان

انجمن ادبی و انجمن ناظم هروی نقش مهمی در تشویق ، آموزش ، تبلیغ و ترویج فرهنگ ، ادب و هنر هرات ایفا کرده اند . و اگر به طور منظم و پیگیر فعالیتهای خود رادنبال کنند ، پل اساسی در بین نسل دیروز ، امروز و فردا اعمار خواهند کرد و این نقش اساسی در ساختار فرهنگ ملی و معیاری افغانستان فردا مشخص و متبارز خواهد بود

مجله مهری

این مجله در سال1334 و یا به قولی در سنه 1337 به سردبیری رئوفه احراری از طریق مکتب دخترانه مهری انتشار یافت و تا سال 1345 منحیث مجله سه ماهه تحت مدیریت راحمه احمدی به نشر خود ادامه داد .

توسعه نشرات بعد از سقوط طالبان

پس از فروپاشی حکومت استبدادی طالبان و تحقق آزادی بیان  وقلم درجامعه جنگ زده افغانستان موج وسیع نشراتی در هرات به راه افتاد و تعداد زیادی روزنامه ، مجله ، هفته نامه ، ماهنامه و گاهنامه به وجود آمد . در این مرحله اگر چه از حیث محتوا ، مضمون ، تخنیک و کیفیت سطح نشرات پائین بوده و تعدادی ازآنهابه نشر و پخش ادامه داده نتوانستند ، این جریان جوان به عنوان پیش درآمدی بر جامعه فرهنگی ، نشراتی و پژوهشی هرات قابل ستایش است و اگر ادامه یابد به پختگی و پرمایگی میرسد .

دراینجا به ذکر نام برخی ازنشرات میپردازم : روزنامه سیاست روز ، روزنامه پگاه ، روزنامه خبر ، اخبار روز ، مجله تباشیر ، مجله دوربین ، مجله اورنگ هشتم ، مجله ارج ، ماهنامه صبح امید ، جریده همبستگی ، مجله تخصص ، مجله پیام صادق ، هفته نامه پوهنتون ، گاهنامه تا ساغری باقی است ، مجله کودک ، گاهنامه پالان ، ماهنامه کار ، ماهنامه همصنفی ها ، هفته نامه صدای هریوا و غیره

مطبعه هرات

مطبعه هرات در ابتدا به همان طرز قدیمی چاپ سنگی بوده است ، با نام مطبعه فخریه سلجوقی که بعضی کتب در دوره نادرشاه و د راوایل سلطنت محمد ظاهر شاه در آن به چاپ رسیده است از جمله آثار هرات تالیف مرحول استاد خلیل الله خلیلی این مطبعه در پهلوی چهار باغ هرات موقعیت داشت . مطبعه جدید هرات به کمک دوستمحمد خان ایماق در سال 1313 تاسیس شد و چاپ حروفی به وجود آمد . درمطبعه کهنه و استحلاک شده هرات فقط دوپایه ماشین کهنه و اوراقی امریکایی که توسط پا به حرکت می افتد یک پایه ماشین هیدلبرگ المانی که طبع حروف دارد و تقریبا 40 سال قبل خریداری شده و تا هنوز روزنامه اتفاق اسلام ذریعه ان چاپ میشود موجود است .در دوره حکومت کودتا یک پایه ماشین روسی و یک پایه ماشین برش نیز وارد شده و شعبه زینگوگرافی مطبعه تاسیس شد . تعداد کارکنان مطبعه در سال 1372 در حدود 50 نفر فنی و اداری سنجش شده و سطح کیفیو تخنیکی کار چاپ بسیار پائین بوده است . ازآنجایی که موسسه نشراتی و طباعتی دیگری در هرات وجود ندارد ، علاوه بر چاپ روزنامه اتفاق اسلام ، چاپ انواع کارت ، اسناد ،مکتوبهای اداری و غیره نیز در این مطبعه صورت میگیرد . بازسازی و نوسازی مطبعه هرات یکی از نیازهای مردم کنونی محسوب میشود .قابل یاداوری است که در سال 1375 یک ماشین کمپیوتری به کار انداخته شد که چاپ روزنامه اتفاق اسلام توسط آن انجام میشد. در سالیان پس از سقوط حکومت طالبان ظرفیت مطبعه دولتی هرات انکشاف کرده است . طبق گفته آقای فهمی رئیس مطبعه در سنبله 1382 جراید آتی در این مطبعه به چاپ رسیده است . روزنامه اتفاق اسلام در حدود 2000 نسخه ، هفته نامه همبستگی به تیراژ 3000 ، هفته نامه آوای نو به تعداد 2000 ، مجله پیام جوان به تعداد 1500 ، ماهنامه تخصص به تعداد 1000 شماره ، ماهنامه اوقاف به تیراژ 1000 و در حدود 20000 جلد کتاب سوادآموزی ، همچنین اگر وسایل مورد ضرورت مطبعه مذکور تهیه شود ظرفیت آن تا چاپ ده میلیون کتاب در سال ارتقا خواهد یافت . بعد از سقوط طالبان تعدادی چاپخانه خصوصی جدید مانند چاپخانه  اسلمی ، انوری ، مهرحبیب ، حقانی ، فرهنگ ، سهیل ، صنعتی ، شفیقی ، توانا و غیره در هرات تاسیس شده است لیکن به سبب کمبود نیروی فنی و مسلکی کیفیت و مرغوبیت چاپ و نشر پائین است
کتابخانه عامه

این کتابخانه در سال 1346 خورشیدی تاسیس شده و ساختمان کنونی آن در پهلوی تیاتر هرات در مقابل حوض سینما واقع است در برج عقرب 1372 از کتابخانه مزبور دیدن کرده و بخشهای آتی را مشاهده کردم سالن مطالعه به گنجایش 100 نفر ، بخش توزیع کتاب که بر اساس فورم مخصوص و کارت اشتراک انجام میشود ، بخش آرشیو که درآن مجلات هرات ، اخبار ، بعضی کتب قلمی و غیره نگهداری میشود و بخش آموزشی. کتابخانه در حدود 500 نفر عضو دارد . علاقه مطالعه گران بیشتر به کتابهای داستانی و بعد از آن به ادبیات ، تاریخ و سیاست است و کتب چاپ شوروی سابق از دسترس عموم دور شده است . در سال 1374 سالن جدیدکتابخانه عامه هرات در کنار ساختمان سابقه اعمار شده است . ساختمان جدید کتابخانه عامه که در همان محل پارینه اعمار شده است بسی زیبا جلوه گری میکند و امکانات آن نسبت به گذشته افزایش یافته است . د رهرات علاوه بر کتابخانه عامه یک تعداد کتابخانه های دیگر مثل کتابخانه فخر المدارس ، مدرسه جامع، لیسه سلطان غیاث الدین غوری ، دانشگاه ، فاکولته اقتصاد ، فاکولته طب ، حقوق ، انجینیری ، ادبیات ، ساینس ، شرعیات ، هنرهای زیبا ، کمپیوتر ساینس ، مدرسه صادقیه وغیره نیز وجود دارد .

کانونهای مذهبی

مساجد

آریاییهای ساکن هرات نخست آیین زردشتی داشته و به آتش و روشنایی مهر می ورزیدند و با آتشکده ها که در واقع عبادتگاههای آنان بود ، پیوستگی دیرینه داشتند . پس از انتشار دین اسلام در خطه پهناور خراسان ، آتشکده های هری به مساجد تبدیل و بر روی خاکستر مقدس ، محراب عبادت ساخته شد و باز اهل هریوا با مسجد و محراب انس و الفت یافتند .

مساجد محل عبادت ، مرکز گردهمایی ، جایگاه پیوند و اتحاد ، مکانی برای درس و سبق و تجلیگاه ، هنر معماری و هنرهای تزئینی قرار گرفت که مثال بارز آن مسجد جامع بزرگ هرات و دیگر مساجد تاریخی این ولایت است . در هر کوی و برزن و در هر قریه و قشلاق هرات ، مسجدی وجود دارد که بیان همه سخن را به درازا خواهد کشاند . برای آگاهی مطالعه گران محترم فقط به نام مساجد مشهور هرات اشاره میشود : مسجد جامع بزرگ هرات ، مسجد پای حصار ، مسجد جامع خرقه شریف ، مسجد جامع باباعلی مست در شمال خرقه شریف ، مسجد سعدیه درمقابل جاده غربی مسجد جامع ، مسجد سلطان سید احمد کبیر در پهلوی گدام سابقه ، مسجد خواجه نور در محله قطبیچاق ، مسجد خواجه رخبند در محله چرختابان ، مسجد عیدگاه در شهر نو ، مسجد شهزاده ها در مصرخ ، مسجد جامع خواجه طاقی در بادمرغان ، مسجد جامع پل رنگینه ، مسجد آقای شریعت در محله خواجه عبدالله مصری ، مسجد تفنگ سازی در بازار عراق ، مسجد سکندرجان و مسجد جوزا در محله خواجه عبدالله مصری ، مسجد حنظل سبز پوش در جاده مخابرات ، مسجد جامع زیارتگاه ، مسجد غلوار ، مسجد حوض کرباس ، مسجد جامع تلاب ، مسجد جامع کبرزان ، مسجد تریاک و مسجد خانقا تریاک، مسجد جامع ساوه ، مسجد جامع سیاوشان ، مسجد جامع نوبادام ، مسجد جامع غوریان ، مسجد جامع خوله بلند در برناباد ، مسجد جامع و حوض صوفی اسلام در کرخ ، مسجد جامع اوبه و مسجد جامع بند بنوش در اوبه

 

تکایا

 به سانی که از تاریخ پر درازنای خراسان اسلامی و ازجمله تاریخ هرات باستان مینمایاند ، اززمانه های بسیار قدیم مهر خاندان حضرت پیامبر و حضرت علی در دل مردمان این مرز وبوم فرزندگی داشته و قیامهای استقلال طلبانه مردم خراسان زمین با قیامهای آزادیخواهان دودمان حضرت علی پیوند داشته است چنانکه دولت اموی به همت این مردم خراسان و به سرداری ابومسلم خراسانی در هم شکست و قدرت دولتی در بلاد مسلمین به عباسیان انتقال پیدا کرد . مردم هرات از باستان زمانه ها به خاندان حضرت علی عشق و علاقه داشته اند و مزار شهزاده عبدالله ، شهزاده قاسم ، میر عبدالواحد شهید زیارتگاه هراتیان بوده است بدین حساب میتوان گفت که مراسم تعزیه اولاد علی نیز در هرات پیشینه دراز دارد و باز پیوند مییابد با دوره اوج گیری و توسعه مراسم عزاداری و روضه خوانی در عهد صفویان ایران . به هر حال د رجریان تاریخ پرفراز و نشیب هرات گاهی زمینه برای اجرای مراسم عزاداری مساعد بوده و زمانی عرصه برای بیان مصیبت تنگ میشده است ،چنانکه این هردو حالت را در دوره پادشاهی مستبدانه امیر عبدالرحمان خان به خوبی مشاهده کرده میتوانیم و محمد یوسف ریاضی در این باب مینگارد : در سال 1303 هجری ، مطابق 1886 میلادی تعزیه داری ماه محرم را اهالی تشیع افغانستان در هرات و کابل به منتهی درجه اجرا میکردند و در شهر هرات چهل و یک تکیه روضه خوانی بوده سوای قرا وئ به قرار تفصیل : تکیه جناب آقای سید حین بیرجندی ، تکیه حاجی ملامحمد صادق و تکیه مسگران ، تکیه یوسف علی خباز ، تکیه سادات معروف به سید عرب ، تکیه ملایعقوب ، تکیه شیخ قنداق ساز ، تکیه مسجد تفنگ سازی ، تکیه نقیب شایق ، تکیه غلام رضای آقا عبدالله ، تکیه کشمیریها ، تکیه منبرگلی ، تکیه عطاران معروف به مسجد ملا علی کرم ، تکیه حاجی محمد رضا ، تکیه حاجی شیخ رمضانعلی ، تکیه میرزا خان معروف ، تکیه حاجی شیخ عبدالحسین ، تکیه ملا محمد تقی ، تکیه هادی مهدی ، تکیه قربانعلی ، تکیه میرشکور ، تکیه میرزا محمد تاجر ، تکیه آقامحمد عصار ، تکیه حاجی غلام حسین ، تکیه میرزا عبدالمجید ، تکیه ملامحمد علی پسر ملا احمد ، سرای حاجی رسول ، تکیه میر محمد نقیب ، تکیه ملا حسین داد ، تکیه ملا محمد علی کرک ، تکیه زرگران معروف به یوسف علی حداد ، تکیه آقا علی مرحوم ، تکیه آخوندزاده ملا محمد صادق ، تکیه صباغان ، تکیه چرخ تابان ف تکیه آقا سید مرتضی ، تکیه شعر بافان ، تکیه محمد حسن رزاز ، تکیه ملا ابوالحسن شاه رحمتی ، تکیه آقا زینل و تکیه ملا ابوالحسن سیاه چه . امیر عبدالرحمان درسال 1310 هجری مطابق 1893 میلادی مراسم تعزیه داری حسین بن علی را موقوف کرد و شیعیان را تحت فشار قرار داد . هرگاه ا زدوره های متنوع بعد ازمرگ عبدالرحمان خان بگذریم درربع اخیر پادشاهی محمد ظاهر و دوره جمهوریت محمد داوود ، مراسم عزاداری ، روضه خوانی و نوحه سرایی درولایت هرات آزاد صورت میگرفت ، که کودتای ثور به وقوع پیوست و دوران جنگ و بمباران در کشور آغاز شد . در این عهد هم عزاداری ازاد صورت میگرفت . به هر صورت پیش از جنگ اخیر در ولایت هرات تکایای آتی دایر بود .

  1. تکیه عمومی ابوالفضل معروف به تکیه میرزاخان واقع در کوچه زال خان محله خواجه عبدالله مصری
  • تکیه هادی واقع در کوچه چوب خانه شهر کهنه
  • تکیه صفارها ( مسگران ) واقع درمحله چرختابان د رغرب بازار قندهار
  • تکیه آمخوند زاده محمد علی در پشت تکیه عمومی میرزاخان و گذر مسجد سکندر خان
  • تکیه سید تقی به نزدیک تکیه مسگرها
  • تکیه برجندی ( بیرجندیها ) واقع در محله برج خاکستر
  • تکیه حاجی حیدر قلعی گر واقع در ضلع شمالی چها رسوق به کوچه چهارشنبه بازار
  • تکیه عباس علی واقع در کوچه شیخ سرور در جنوب بازار مصری
  • تکیه حاجی میرآقا درگذر مسجد آقای شریعت واقع در محله خواجه عبدالله مصری
  • تکیه آخوند ملا محمد فراهی واقع درگذر حوض ذوالفقار خان درمحله خواجه عبدالله مصری
  • تیکه محمد جعفر قلعه نوی واقع درکوچه زیارت شهسوار
  • تکیه حاجی محمدامین خطیب واقع در کوچه تکیه میرزاخان
  • تکیه حاجی اقا سراچگی واقع در گذر حمام جعفرخان مربوط محله خواجه عبدالله مصری
  • تکیه عبدالرزاق مقابل سرای مختارزاده واقع دربازار عراق
  • تکیه حبیبیه واقع درگذر خندق زینه دار بازار عراق
  • تکیه حاجی نظرواقع د ردروازه عراق
  • تکیه قلبه زرگران واقع در بازار زرگرها
  • تکیه مسجد حاجی محمد کاظم در مقابل کاروانسرای حاجی محمد هاشم واقع در بادمرغان
  • تکیه بزرگ محله نو بالاتر از فلکه دروازه قندهار
  • تکیه چهارسونک
  • تکیه رضائیه واقع در غوردرواز
  • تکیه اکبریه واقع درکلاب
  • تکیه اصغریه واقع درکلاب
  • تکیه سید کفتان در کلاب
  • تکیه بکرآباد
  • تکیه بزرگ کارته بالا و تکیه بزرگ کارته پائین
  • تکیه سید یوسف شاه در گوالیان
  • تکیه محمد اسماعیل در گوالیان
  • تکیه مسجد محسنی واقع در گذر سلطان شاه زنده در بادمرغان
  • تکیه حاجی غلام نبی در غیزان چشمه
  • تکیه شیخها در فیروز اباد
  • تکیه منطقه پائین آب
  • تکیه سید قاسم واقع بازار خوش مقابل کوچه حمام دلاکها
  • تکیه ملاقنبر واقع در دروازه قندهار

همچنین تعدادی تکیه خانه در دههای شیعه نشین هرات مانند جبرئیل ، حوض سلطان ، باغ زبیده ، مرغز ، آسیاکلوخی ، شاعنه ، رباط حاجی آقا خان و غیره وجود داشته که اهالی ده نشین در آن به عزاداری میپرداختند و به روضه خوانی و ذکر مصیبت گوش فرا میدادند .

تقسیمات اداری و حکومتی ولایت هرات

دردوره تقسیمات جدیدولایت هرات شامل دو حکومت اعلاسه حکومت کلان و حکومت های محلی متعدد بوده اتس که به ترتیب نگارش می یابد :

حکومت اعلای فراه : لاش جوین ، چخانسور ، نادعلی ، چاربرجک ، بکوا و خاشرود و دل ارام

حکومت اعلای میمنه : خان چارباغ ، اندخوی ، شیرین تگاب ، افغان کوت ، قیصار ، گریزوان و مرکز میمنه

حکومت کلان غوریان : شامل حکومت محلی سبزوار ، ادرسکن ، زنده جان ، کهسان و مرکز غوریان

حکومت کلان بادغیس : شامل مرکز قلعه نو ، حکومت محلی قادس ، جوند ، بالامرغاب و علاقه داریهای غور ماچ و کشک کهنه

حکومت کلان غورات : شامل حکومت محلی تولک ، پرچمن ، غور ، پساوند ، چخچران ، علاقه داریهای فرسی و ساغر و مرکز حکومتی به نام شهرک

مرکز ولایت هرات : شامل حاکم نشین های انجیل ، گذره ، شافلان ، اوبه ، وعلاقه داری چشت است

حکومت های اعلا ، حکومتهای کلان ، حکومتها ی محلی و علاقه داریها تحت صلاحیت حاکمان اعلا ، حاکمان کلان ، حاکمان محلی و علاقه دارها اداره میشد که تمام آنها باز زیر اداره حکومت مرکزی و شخص نائی الحکومه قرار داشتند . در زمان پادشاهی محمد نادر تشکیلات اداری هرات شالم دفتر نائب الحکومه ، مستوفیت ، محکمه مرافعه و ابتدائیه ، قوماندانی ، مدیریت گمرک ، معارف ، خزانه ، زراعت و مخابرات ، انتظام تلگراف و بیسیم ، ماموریت معابر و طبیه بود . همچنین تشکیلات اداری حکومتهای اعلا عبارت بود از : حاکم اعلا ، وکیل قوماندانی عسکری ، سررشته دار ، محکمه مرافعه و ابتدائیه ، قوماندانی کوتوالی ، ماموریت گمرک ، معارف ، خزانه ، زراعت ، مخابرات ، معابر و طبیه

دراوایل پادشاهی محمد ظاهر فرزند نادرشاه کدام تغییری در طرز اداره کشور پدید نیامد . به مانند سابق در راس کابینه فرمایشی ، هاشم خان کاکای پادشاهه نوجوان قرار داشت و تمام قدرت و صلاحیت د ردست او بود . در دوره صدراعظمی شاه محمودخان برادر هاشم خان ( 1331 1324 ) برخی اصلاحات سطحی روی کارآمد . به تاریخ 26 قوس 1326 اصولنامه تشکیل دوایر بلدیه تقنین و نشر شد و انتخاب رئیسان بلدیه زدیعه شهروندان رواج پیدا کرد .

در دهه 1343 پادشاهی ظاهر خان نظام سیاسی و حکومتی برمبنای قانون اساسی جدید ثبات و مشروعیت قانونی بیشتری پیدا کرد و برای قوه قضائیه ، مقننه و اجرائیه فرصت تبارز اصولی میسر شد . در سال 1343 تقسیمات اداری جدیدی پدید آمد و افغانستان به 28 ولایت تقسیم شد . در این تقسیم بندی از مربوطات هرات ، حکومت اعلای فراه و میمنه و حکومت کلان بادغیس و غور به ولایات جداگانه تبدیل شدند و نامگذاریهای جدیدی درراستای همان سیاست تبعیض لسانی دوره هاشم خان به میان آمد و واژگان پشتو جایگزین کلمات تاریخی رایج شدند . به طور نمونه به جای حکومت کلان و حکومت محلی واژه های لوی ولسوالی و ولسوالی عوض کله حاکم واژه ولسوال و به جای اصطلاح رئیس بلدیه واژه شاروال جایگزین شد .

نام حاکم نشین های هرات در حال حاضر

انجیل ، گذره ، شافلان ، غوریان ، زنده جان ، کهسان ، کرخ ، اوبه ، کشک ، کشک کهنه ، گلران ، اسفزار ، ادرسکن ، چشت و فرسی

اداره بلدیه هرات

با تاسیس این اداره درسال 1304 خورشیدی نخستین گام درراه عرضه خدمات شهرداری برداشته شد . لیکن در آن هنگام شهر هرات محدود به همان شهر کهنه و محلات قدیمی بود . و امور شهرداری به شیوه پارینه انجام میشد . درعهد سلطنت ظاهر شاه ( 1352 1312 ) فعالیتهای بلدیه تاحدودی در ولایت هرات گسترش پیدا کرد ودامنه آن به طور ابتدایی دراطراف مرکز شهر توسعه یافت . در سال 1318 اداره بلدیه حاکم نشین غوریان تاسیس شد که در ساحه آن 5813 نفر جمعیت ، 1145 باب منزل مسکونی ، 7 تعمیر دولتی ، 367 دربند دوکان ف یک باب مکتب ابتدائیه و یک باب مکتب لیسه شامل بود .

به سال 1323 خورشیدی اداره بلدیه اوبه ایجاد شد که تحت اداره آن 1340 نفر نفوس ، 364 باب منزل ، 261 دربند دوکان ، یکی باب مکتب ابتدائیه پسرانه و یک باب دخترانه موجود بود .

در حاکم نشین کروخ اداره بلدیه به سال 1350 افتتاح شد که در چوکات ان 6000 نفوس ، 500 باب منزل مسکونی ، 110 دوکان ، یک باب مکتب ابتدائیه پسرانه و یک باب دخترانه شامل بود .