هرات جان
شعری در وصف اندوه و غم هرات
.
داغ هرات
از داغت ای هرات نه تنها مزار سوخت هم جان کابل و جگر قندهار سوخت
لرزید با تو تربتِ مشهد که قلب ماست افغان گمان مدار که بیغمگسار سوخت
شد زائر و مجاور از این داغ باخبر پس جانب حرم شد و پروانهوار سوخت
عمری دلم قرار ملاقات با تو داشت اما نشد میسر و زین غم قرار سوخت
تو سرزمین دانش و فضلی، عجب مدار بسیار خرمن هنر از روزگار سوخت
بار دگر بلند شو از جا که پیش از این برخاستی، اگرچه دلت بیشمار سوخت
برخیز و در زلال هریرود رخ بشوی ای ماهرو که آینه در انتظار سوخت
در خاک، ای درخت کهن، ریشهات به جاست یکچند، آفتی اگرت برگ و بار سوخت
#افشین_علا |@afshinala